و منهم: شاه شیوخ و تغیر از روزگار او منسوخ، ابوالفوارس شاه بن شجاع الکرمانی، رضی الله عنه
از ابنای ملوک بود و اندر زمانۀ خود یگانه بود. صحبت ابوتراب نخشبی کرده بود و بسیاری از مشایخ را دریافته بود و اندر ذکر بوعثمان حیری طرفی از حال وی گفته آمده است. و وی را رسالات مشهور است اندر تصوف و کتابی کرده است که آن را مراة الحکما خوانند. و او را کلام عالی است.
از وی می آید که گفت: «لأهل الفضْل فضل مالم یروْه، فإذا رأوْه فلا فضْل لهم، ولإهْل الْولایة ولایة ما لم یروْها، فاذا رأوها فلاولایة لهم.» اهل فضل را فضل باشد بر همه تا آنگاه که فضل خود نبینند، چون بدیدند نیزشان فضل نماند و اهل ولایت را همچنین ولایت تا آنگاه است که ولایت خود نبینند که چون بدیند ولایتشان نماند و مراد از این، آن بود که آن جا که فضلو ولایت بود رویت از آن ساقط بود، چون رویت حاصل شد معنی ساقط شد؛ از آن چه فضل صفتی است که فضل نبیند و ولایت صفتی که رویت ولایت نباشد. چون کسی گوید که: «من فاضلم یا ولی»، نه فاضل بود نه ولی.
و اندر آثار وی مکتوب است که: چهل سال نخفت. چون بخفت خداوند سبحانه و تعالی را به خواب دید گفت: «بارخدایا، من تو را به بیداری شب می طلبیدم در خواب دیدم!» گفت: «یا شاه، در خواب بدان بیداریهای شب یافتی. گر آن جا بخفتی این جا ندیدی.» والله اعلم.